بدبختی های یک زن چاق

ساخت وبلاگ
امسال دیو خشکسالی خودش را به بدترین شکل ممکن دارد نشان می دهد. ازالان بایدخودمان را آماده کنیم. تغییر سبک زندگی شاید اولین و کمترین کاری باشد که از تک تک افراد بر می آید. واقعیت این است که هرچه بنشینیم و غر بزنیم مشکلمان برطرف که نمی شود هیچ بلکه روز به روز بیشتر و بیشتر می شود. یکی از اثرات خشکسالی کاهش کاشت مواد غذایی و در واقع کاهش محصولات است و این خود در بازار و اقتصاد یعنی کاهش عرضه و وقتی کاهش عرضه اتفاق بی افتد خواه نا خواه گرانی دامنگیرمان می شود. مثلا اگر الان عادت داریم دو سه کیلو میوه با تنوع مختلف بخریم باید یاد بگیریم که در آن زمان با توجه به بودجه خانواده بیش از یک کیلو نمی توانیم خرید کنیم. زیرا درآمد ما که خشکسالی نمی فهمد که افزایش یابد بلکه ماییم که باید آن را مدیریت کنیم یا افزایش دهیم. مدیریت مصرف آب اشرافی و گرانقیمت مصرفی شهری از دیگر کارهایی است که ما باید انجام دهید. برخی معتقدند با توجه به اینکه بیشتر هدر رفت آب در بخش کشاورزی است چرا باید آنچه ما تحت عنوان صرفه جویی آب مصرفی خانگی می شناسیم را انجام دهیم. حرف همینجاست که دیگر همین آب مصرفی هم به اندازه وجود ندارد. لذا باید صرفه جویانه مصرف و مدیریت کنیم. برای تابستان یکی دو تا دبه آب یا گالن تهیه کنیم زیرا جیره بندی حتمی است. 70 درصد بارش کم شده و سدهای پنج گانه شهر تهران به شکل غیر قابل باوری خ بدبختی های یک زن چاق...
ما را در سایت بدبختی های یک زن چاق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chagh2o بازدید : 127 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 23:10

صبح از کنار اتوبوسهای بی آرتی و ایستگاههای آن رد می شوم و می بینم هنوز بعد از نزدیک به یک ماه از اتمام اغتشاشات شیشه های ایستگاهها یکی بود یکی نبود است و درست نشده! چرا؟ چرا به فکر زیبایی بصری مناطق مرکزی نیستند؟! یعنی دوباره داریم بر می گردیم به زمانی که زیبایی بصری مخصوص مناطق شمالی شهر بود؟! یا شهرداری دیگر برایش مهم نیست.لوله سر کوچه می ترکد و آب توی خیابان روان است. طبق روال زنگ می زنیم 137 و اطلاع می دهیم. اوپراتور مثل همیشه تشکر می کند و یاد داشت می کند و کد می دهد و ... بعد دوباره روز دوم زنگ می زنی و سه باره غروب روز دوم زنگ میزنی چهار باره روز سوم زنگ می زنی و خبری نمی شود. در حالی که برای یک موضوع مشابه طی سالهای پیش که زنگ می زدیم همان روز مشکل برطرف می شد و سامانه نظارت هم فردای آن روز پیگیری می کرد که ببیند پیمانکار برای حل مشکل آمده است یا خیر. چرا؟! آیا این موضوع ربطی به اختلافات مالی شهرداری با تامین اجتماعی دارد؟! یا خیر ارتباط مستقیم به همدردی مدیران مالی شهرداری با شهردار سابق جهت عدم وصول مطالباتشان از دولت ربط پیدا می کند. پیدا کنید پرتقال فروش را.از کنار ایستگاههای دوچرخه رد می شوم. آنچه در ایستگاهها موجود نیست دوچرخه است و ایستگاهها تبدیل شده اند به کانکسهای شیشه ای خالی. شاید به درد جایگزینی مغازه های مناطق زلزله زده بخورد. وگرنه الان که تعطیل شده است و هما بدبختی های یک زن چاق...
ما را در سایت بدبختی های یک زن چاق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chagh2o بازدید : 148 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 23:10

آنقدر این برف زیباست که اصلا دلم نمی خواهد کار کنم و فقط دوست دارم رو به پنجره بنشینم و نگاهش کنم. صبح وقتی راه می افتادم اصلا فکرش را هم نمی کردم حجم برفهای نشسته در خیابان و کوچه ها اینقدر زیاد باشد. آنقدر ذوق کردم و برفهای قشنگی که مثل دانه های شکوفه بر سرم می بارید را نگاه می کردم که جناب همکار هم از راه رسید. احتمالا با خودش فکر کرده است که این خانم دکتر عجب آدم خوش دلی است که اینجوری زیر برف ایستاده است و سر به آسمان دارد. آری من یک آدم خوش دل هستم که دلم را به برف بهمن ماهی خوش می کنم. آنقدر ذوق زده می شوم که می روم زیر برف می ایستم و خدارا بابت باریدنش شکر می کنم و از او را قسم می دهم به رزاق و رحیم بودنش که باز هم ببارد. آنقدر که تابستان بی آب نشویم و عقبه اش بر اقشار کم درآمد بیشتر فشار نیاورد.خدایا شکرت. بابت بارش برف بابت زیباییهای طبیعت. خدایا می دانم که اراده ات فوق اراده هاست. خودت کمک کن. بدبختی های یک زن چاق...
ما را در سایت بدبختی های یک زن چاق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chagh2o بازدید : 121 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 23:10